راه من.. نگاه توست.. پلک نزن! بی راهه میروم...
دنیا با خنده
تاريخ : | 17:39 | نويسنده : shaahin.tiham

هورا …
مخاطب خواستم واسه تولدم بهم به عنوان كادو قول داد كه دو سانت از ارتفاع

كليپسش كم كنه
هوراا
مرصي از رسيدگي مسئولين


تاريخ : | 17:38 | نويسنده : shaahin.tiham

قدیما یه کیلو سبزی می گرفتی پاک کنی دوتا کفش دوزدکی حلزونی از توش

میومد بیرون کلی سرگرم می شدیم، اما حالا چی؟ نه سرگرمی ای نه دلخوشی ای …

هیچی اصن
همین اتفاق ها افتاده که میل به خودکشی تو جوامع بشری زیاد شده :پی


تاريخ : | 17:38 | نويسنده : shaahin.tiham

اشک های تلخی که بر گورها می چکند
حرف های شیرینی هستند که روزگاری باید بر زبان می امدند...


تاريخ : | 17:38 | نويسنده : shaahin.tiham

"سكوت كردن" و "اه كشيدن"
كه مدرسه نمي خواست!!!
هنوز نفهميدم چرا پدرم هر روز
"هفت صبح" بيدارم مي كرد...


تاريخ : | 17:37 | نويسنده : shaahin.tiham

اینجا دلی تنگ است...
آنجا سری گرم است...
عجب عدالتی...


تاريخ : | 17:34 | نويسنده : shaahin.tiham

" مــا بـه ایـسـتـگـاه هـا رفــتـیـم
تـا دور شــدن را
از قــطـارهـا
یــاد بـگـیـریــم ... ! "

, رسول یونان ,


تاريخ : | 17:10 | نويسنده : shaahin.tiham

شمالم تا جنوبم عشق ، چه خاک و گندمي دارم
صدام یاری کنه باید ، بگم چه مردمی دارم
بگم این حق هیچکس نیست ، که با ثروت فقیر باشه
کسی که فرش می بافه ، نباید رو حصیر باشه
اگر چه سختی از انسان ، یه کوه درد می سازه
ولی ا
ز مردم ما درد ، داره یک مرد می سازه
شمالم تا جنوبم عشق ، چه خاک و گندمي دارم
صدام یاری کنه باید ، بگم چه مردمی دارم

نگاه کن بچه های کار  چجور تو آب و آتیشن
توی این روزهای سخت ، کمک خرج پدر می
شن

من و تو مردمی هستیم  که گنج از رنج می سازیم
به این تاریخ خورشیدی  به این فرهنگ می نازیم

من و تو مردمی هستیم ، که آینده تو مشت ماست
که از هفتاد نسل قبل هزار اسطوره پشت ماست


تاريخ : | 16:53 | نويسنده : shaahin.tiham

واقعا هیچ متنی نتونستم برا این عکس بنویسم!اگه شما میتونید کمک کنید.ممنون

خدایی این عکس ها واقعی هم هستن کمی فکر کنین


تاريخ : | 16:52 | نويسنده : shaahin.tiham

دلـــمان خــوش است که مینویســیم

و دیگــران می خـواننــد

و عــده ای می گـوینــد

آه چـه زیبــا و #بعضــی #اشـک می ریــزند

و بعضــی مـی خنــدنـد

#دلمــان_خـوش اســت:|

به #لــذت هــای کــوتـاه :|

به #دروغ هــایی که از راســت . . .

بـودن #قشنــگ تـرند

به اینکــه کســی برایمــان #دل_بســوزاند :|

یـا کســی #عاشقمــان شــود

با #شــاخه_گلی دل می بنــدیـم

دلمــان #خـوش می شــود

به بـرآوردن خـواهشــی و چشــیدن لـذتـی

و وقــتی چیـــزی مـطابـق مــیل مــا #نبــود

چقـــدر راحـت #لگـــد می زنیـــم

و چــه #ســــاده می شـکــنیم

#همــــه_چیـــز را ... :|


تاريخ : | 14:8 | نويسنده : shaahin.tiham

ﻣﻦ ﭼﯿﺰ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻧﺪﺍﺩﻡ ﺑﺎ ﺭﻓﺘﻨﺖ !
ﮐﻤﯽ ﺩﻟﻢ ﺷﮑﺴﺖ ، ﺷﺐ ﻫﺎ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻡ
ﯾﺎﺩﮔﺎﺭﺵ ﺳﺮﺩﺭﺩ ﻫﺮﺷﺒﻢ ﺷﺪ .
ﯾﮑﻢ ﺍﺯ ﺁﺭﺍﻡ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﮔﺮﻓﺘﻢ .
ﭼﯿﺰ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ !
ﺗﻮ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺑﺎﺧﺘﯽ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ !
ﺗﻮ ﻋﺎﺷﻖ ﺗﺮﯾﻦ ﻗﻠﺐ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ ﺑﺎﺧﺘﯽ !
ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯼ ﻣﻦ ، ﻋﺎﺷﻘﺖ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ . . .‬


تاريخ : | 14:7 | نويسنده : shaahin.tiham

اللهم اغفر لی الذنوب التی تحسب الدعا:
خدایا ببخش آن گناهانی که مانع اجابت دعا میشود.
خدایا به اعتبار خوبانت ظهور مهدی(عج) رو نزدیک کن.
خدایا به آبروی مهدی گناهامون رو ببخش و بلاها رو ازمون دور کن


تاريخ : | 14:2 | نويسنده : shaahin.tiham


تاريخ : | 13:57 | نويسنده : shaahin.tiham

اشک های تلخی که بر گورها می چکند
حرف های شیرینی هستند که روزگاری باید بر زبان می امدند...


تاريخ : | 13:56 | نويسنده : shaahin.tiham

اعتراف میکنم هر وقت املای درست یه کلمه رو نمیدونم به

چندروش مینویسم هر کدوم خوشگلتر شد همونو انتخاب میکنم ،

از اول ابتدایی تا الان که بیست و اندی سالمه، 90درصدم جواب گرفتم و

درست از اب در اومده^-^


تاريخ : | 13:56 | نويسنده : shaahin.tiham

یه دبیر ادبیات داریم خداااای سوتی!!
امروز درسشو که داده میگه این درسو خوب یاد بگیرین واسه تست های "کنکوری

" که تو "المپیاد" میاد خیلی به دردتون میخوره!!
قیافه من در اون لحظه:|
دوستان0ــــ0
دبیر^ــــ^


تاريخ : | 13:55 | نويسنده : shaahin.tiham

دخترعمم یه بار رفته بود بازار،یه گدا میبینه دستش رو میکنه تو کیفش یه

سکه ۲۵تومنی میندازه جلو گداهه ؛هنوز یه قدم جلوتر نرفته بود که گداهه

خیلی شیک ومجلسی سکه رو پرت میکنه طرف دخترعمم‏!‏‏!‏

خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ ‏
اینم گداهه بی اعصاب ماداریم کم مونده برامون خود پرداز بذارن‏!‏ ‏
دختر عممó_ó


تاريخ : | 13:54 | نويسنده : shaahin.tiham

برای ماندن تو من بهانه ای دارم، کنار برگ گل یاس خانه ای دارم،

برای دیدنت امشب چه ها نخواهم کرد،

بیا که بهتر از آن آشیانه ای دارم.
سروده ی خودم...


تاريخ : | 13:53 | نويسنده : shaahin.tiham

زمان ! به من آموخت که :

دست دادن معنی رفاقت نیست ...

بوسیدن قول ماندن نیست ...

و عشق ورزیدن ضمانت تنها نشدن نیست ...


تاريخ : | 13:53 | نويسنده : shaahin.tiham

چه ساده با گریستن خویش زاده می شویم و چه ساده

با گریستن دیگران از دنیا می رویم و میان این

دو سادگی معمایی میسازیم به نام زندگی


تاريخ : | 13:52 | نويسنده : shaahin.tiham

فرشته ها وجود دارن اما بعضی وقتا چون بال ندارن ما بهشون میگیم دوست